رقص زمین

ساخت وبلاگ
حواس،ابزاری است در خدمت انسان که به عنوان اندیشیدن و با بهره گیری از آن ،محیط پیرامون خود را متناسب با ارتعاش آن دریافت  کند و این دریافت را بفهمد ،و درک کند .ادراکی در محدوده ی فرکانس حواس.بی شک تمام حواس در محدوده ی کوچکی عمل میکند .ما در یک محدوده ی کوچک میبینیم،میشنویم،لمس میکنیم ،میچشیم و استشمام میکنیم.تمام دریافت های ما در یک بازه ی کوچک است .بی شک این حواس تنها یک ابزار است در خدمت انسان که به عنوان اندیشیدن محیط پیرامون را پایش نموده و به آن معنا بدهد و معناهای پنهان را در این عالم به مرحله ی ظهور برساند.حواس ،تنها یکی از ابزار درک محیط پیرامون است ،آن هم درک قسمتی کوچک که در حوزه ی ا رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : حواس,اندیشه, نویسنده : jonunemehr بازدید : 137 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:56

آسمان را رقص ستاره ها نور باران کرده ،در کوچه های شهر مهتابی، گام بر میدارم ،با عطر شب و سکوت و نجوای شاخه هایی که خیال تولد دارند،برگهای سبز را.. از عمق خواب شبانه در خیال صبح.سکوت در من جریان میابد،ذهنم تهی میشود دلم گشوده،وجودم سجاده ای گسترده رو به قبله ی شکفته در خواب یک گل سرخ.در میابم انسان طیفی از ارتعاش گسترده از ملکوت و افلاک تا خاک است.هر موجودی غیر از انسان در بازه کوچکتری به جبر و محدودیت است.آگاهی اش محدود به ارتعاش اندکی است .فاقد خلق اندیشه و بیان است.همچون رباتی و ماشین محاسبه گر برنامه ریزی شده که شاید کارهای خارق العاده و محاسبات عظیمی را در کسری از ثانیه انجام بدهد اما هیچگ رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : قبله,شکفتن, نویسنده : jonunemehr بازدید : 130 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:56

هر شب موسیقی باران  میکشاندم تا پای پنجره ای  رو به کوچه های ؛شهر خاطره های بارانی هر شب مهتاب از لا به لای چین و چروک  پرده اطاقم میاید تا تنهایی دستانم را برساند به نوازش لطیف نور نگاه تو هر شب یغض هایم را  پای خواب چشمانم پنهان میکنم شاید که این انتظار دستان را رویاهای روییده در خواب برساند به طراوت صبح دستانت هر شب تو را تا بستن نگاهم از آسمان و ستاره به نقاشی میایستم در داستانهای روییده در ذهن پلک زدنهایت را میشمارم لبانت را پای هر سکوت لبانم میبافم  در عطش های داغ انتظار هر شب بالین مرا میبرد اشتیاق خیال تا شن های ساحل؛ امواج گیسوانی از آشوب هر سحر موج گیسوانت بیدار میسازد چشم دلم را هر رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : بوسه, نویسنده : jonunemehr بازدید : 136 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:56

قلمها پدید آمد...رنگها به ظهور رسید...بوم سپیدی گسترده گشت ...نقاش نقش آفرینی را در کلمه و معنا آموخت..نقاشی شکل گرفت...دستانی که توانایی هنر و نقش افرینی دارند...همه چیز مهیا گشت...آفرینش آغاز گشت تا هر انسانی دنیا و عالم خویش را خلق کند و نقش خود بسازد ..تا به آن خود ساخته در جاودانگی باشد ...اکنون...فرصت نقاشی کردن و ساختن است
رضا5/26

+ نوشته شده توسط رضا در پنجشنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۹۶ و ساعت 10:0 |
رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نقش,نقاش, نویسنده : jonunemehr بازدید : 125 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:56

در آغوشترودهای آرامش از چشمه ی بوس لبانتجاری میشود از منشاخه های احساسمغزل باران میشودزمان گم میشود در پیچش گیسوانتنت های قلبمموسیقی نگاه تو را میسراینددستانم را ظرافت انگشتانتمیرساند به بهاردر آغوشتطلوع میکند خورشید حیات در منترنم باران میرسد به گوشاخ که عطر تنتمیبرد مرا تا خیالخیال را میاورد در نوازش دستانمزیبایی نمایان میشودعشق عریاندر آغوشت فراموشم میشودکه معشوقم با عاشقمن در تو ..تو در من...سفر تا جاودانگی سترضا5/26 + نوشته شده توسط رضا در پنجشنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۹۶ و ساعت 10:45 | رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : خیال, نویسنده : jonunemehr بازدید : 100 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:56

میبرد رود کلمه ها مرا همچون برگ افتاده ای در تلاطم رود جاری،میبرد کلمه ها مرا همچون نوایی گم گشته در نت های نیلعبکی تهی در غربت چوپانی مانده در تنهایی کوه.میبرد مرا کلمه ها و نمیدانم شاید کلمه خود من باشم که از درون معنای بی انتهای بودنم ،پای چشمه ی بیان جوشیده ام تا رود حیات را برسانم پای جاودانگی.من و کلمه...کلمه میشوم .حروفی بود در جادانگی مطلق،سکوتی عمیق،سکونی در کمال.حروف در به هم چسبیدن ،به معنا همه نیاز گشتن.نسبیت آغاز شد و رود جاری.کلمه ها میسراییدن صدای پای آب را. نمیدانم پیشگویی ها اتفاقات را رقم میزند یا آدمها در اثر پذیری از پیش گویی ها در تلاش به شکل دادن آن باورها،نمیدانم شخصیت ر رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : انفاق,عفو, نویسنده : jonunemehr بازدید : 132 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:56

موجودات همه در تسبیح و همه در ذکرند،به یاد آوردن علم و معلوم ساختن پنهان و انجام رسالت ،جمعی به غریزه در بار دادن و تولید نسل ،به میوه دادن و به محصول رسیدن ،عده ای در انتخاب به جاری کردن کلمه هایی از جنس نور یا در مسیر ذهن محدود به جهل و سیاهی و از دست دادن فرصتها.ایمان در به یاد آوردن کلمه ها و معانی شکل میگیرد و چون ایمان در جان و دل نشست،پنهان ها برای تو آشکار میشود ،لزوم اولیه ی ایمان همانا کسب آگاهی و معرفت است .بی معرفت و بی شناخت و با تقلید و تکرار، هیچگونه ایمانی شکل نمیگیرد که شرط اول ایمان داشتن ،مشاهده و فهم و ادراک و باور است.ایمان به معنای همواره در ذکر بودن است در به یاد آوردن ن رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : آگاهی,ایمان, نویسنده : jonunemehr بازدید : 125 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:56

وجود هر موجودی در ذات است و ذات هر مخلوقی در خالق و خالق در ثبات و کمال مطلق.پس در ذات هر مخلوقی ثبات و جاودانی و مطلق بودن جاری است و اندیشیدن که معنای انسان است ،از اندیشه به عنوان ابزاری برای کشف ذات لایتناهی و بیان آن استفاده مینماید .در واقع انسان با مشاهده ی خویش همواره در حیرت از ذات بی انتها رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : خلقت, نویسنده : jonunemehr بازدید : 110 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 11:06

من از پرسه زدن های بی پایان گریزانم میگریزم از رقص چون بادبادک در مسیر باد... خانه گزیدن در دل حباب آشوب های ذهنی تهی من از بیهودگی اداهای بی اندیشه اندیشه های بی ادراک من از تکرار تصویرهای مانده در سکون مرداب گریزانم عاشق که شدم ،خویشتن را یافتم. در چشم تو نگاه گشتم در نگاه من چشم گشتی من به بیان ت رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : عاشق, نویسنده : jonunemehr بازدید : 126 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 11:06

گام بر میدارم و با حرکت سبکبال ابرها افکارم را رها میکنم در ذکر برگها و نوازش باد.درمیابم تمام ذرات آفرینش همچون تار و پودهای نقشی عظیم، بافته شده به یکدیگر است که با تغییر هر کدام ،این تغییرات به همه جای این جهان نیز وارد میشود.هیچ چیز در جهان مجزا از سایر اجزای تشکیل دهنده عالم نیست.تضادی نیست و ا رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : زیستن, نویسنده : jonunemehr بازدید : 111 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 11:06

لرزش برگها با نوای نسیم خنکی که از اوج قله های کوه میاید،دل را از هیاهوهای تهی میرهاند ،از بیهودگی های کشتن لحظه ها ،در تصاحب جاری رود زمان.نوای معجزه گر برگ و باد و رود میبرد دل را تا فهم معانی.سکوت ذکر میشود و کلام ذکری در شعر، برای شور عاشقی.ذکر همانا به یاد آوردن است.به یاد آوردن معانی ،به یاد آ رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 120 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 11:06

غروب به آرامی میبرد هیاهوی شهر را به هوای دلتنگی،دلتنگی هایم پر میگشایند و در وداع خورشید به نرمی موسیقی نقره ای مهتاب؛ در نماز میشوند.الهی تو را که جستجو میشوم ،به خویش میرسم ،خود را که جستجو میکنم در حیرت همه مبهوت تو میشوم که در من همه خویشتنی.هیچ فراقی نیست که هر سوی رو به بی سویی توست .رحمانیت رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : تسبیح, نویسنده : jonunemehr بازدید : 169 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 11:06

عالم هر انسانی معلوم به علم و اندیشه اوست و با اندیشیدن ،که ماهیت وجودی اوست،این عالم هم شکل میگیرد و در تغییر و طراوت و تازگی است.پس اکر در اندیشه ای، محدود و محصور گشته ای ،و در توهم پایان یادگیری و اندیشیدن قرار گرفته ای،بی شک دررکود و سکون و تکرار، در تحمل رفتارهای غریزی و مرگ در غرق گشتن و اسار رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نوای, نویسنده : jonunemehr بازدید : 127 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 11:06

عشق،فاصله ایست بین جویندگی و مقصد،عاشق و معشوق،طالب و مطلوب.نقصان و کمال ،نیاز و برآورنده ی حاجات.عامل تحرک طالب تنها اشتیاق است ،شوقی که ناملایمات را شیرین میسازد و تلاش را دو چندان میسازد تا راه های سخت را سبکبال پر گشوده و به آشیانه ی هدف رسید.این فاصله در جهات مختلف است،در بعد غریزه به سویی گستر رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : جاودان, نویسنده : jonunemehr بازدید : 140 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 11:06

عشق ..نیاز است..فاصله ای بین ما و امال و اهداف ما.نیاز به کمال ..نیاز به لذت...نیاز به موثر بودن...و تمام این نیازها تنها از طریق کشف خویشتن و نثار بی شرط بدست میاید.ریشه ی تمام نیازها در خویشتن حقیقی ماست همان گنج گرانبهایی که امانت سپرده شد و به معنا و کلمه ..گرانبها شد.با کشف مقصد و هدف در خویشتن رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : یافتن, نویسنده : jonunemehr بازدید : 117 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 11:06

عاشق همه در طلب معشوق و معشوق همه در شکفتن به خیال عاشق ،عشق نقطه ی اتصال معشوق در آغوش عاشق و عاشق در هوای معشوق است .نقطه ای برای  بال گشودن عاشق و در نوای نگاه معشوق به رقص شدن.عشق همه طلب است و مطلوب .عاشق در معشوق خویشتن را به جستجو است و در یافتن او به بیا خویشتنی که هویدا میشود درگام های عبود رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : عاشق,معشوق, نویسنده : jonunemehr بازدید : 128 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 11:06

آسمان شهر گم میشود در بدرقه ی آفتاب و راه خورشید را هزاران هزار قطره نور به جشن ایستاده اند.درست در مرز شب و روز،سایه روشن آفتاب و مهتاب،مینشینم رو به عروج کوه بلند، که قنوت دستانش ،در لا به لای لطافت ابرهای پراکنده ،گم گشته است.چشمانم را میبندم ؛ به آرامی موسیقی نفسهایم جاری میشود از ساز دل تا سکوت رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : باید, نویسنده : jonunemehr بازدید : 119 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 11:06

انسان در خداست و رو به خدا در سفر،مسافری که ماهیت وجودی او اندیشیدن است نه اندیشه ،تفکر نمودن است نه در فکر ماندن،پس اندیشدن است و اندیشیدن یعنی سفر کردن از اندیشه ای به اندیشه ی دیگر و این سفر یعنی هر نفس ،اندیشه ای نو و طرحی جدید را به عرصه ی ظهور رساندن،هر گاه جامی از ادراک به آفرینش را از معنا ب رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 141 تاريخ : شنبه 7 مرداد 1396 ساعت: 15:37

زیبایی لیلا را با چشم مجنون باید دیدن ،چون چشم مجنون در کاسه ی سر نباشد،راز چشمان و گیسوان لیلا در نهان باشد.چون نگاهت همه جنون شود،لیلا در چشمانت نگاه میشود و شب گیسوانش در رخسار مهتابی بر جان و دل شرر میزند و بر خاک ،آسمان مینشاند.موجودات همه در وجود به تنفس و ارتزاق و فهم و حیات .تا عبودیت نباشد رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 140 تاريخ : شنبه 7 مرداد 1396 ساعت: 15:37

امواج نور میبرد خواب را از چشمان من و رویا را مینشاند پای ضربان قلبم تا در این میدانهای در هم لغزیده ،از ذرات نفسهای خیالت جان بگیرم و در نگاه کردن به ذرات نگاه تو در موجی عظیم از من برود همه من و تو باشی در میان تنها.کوانتوم مفهومی است که اگر تلاش نمایی بفهمی و درکش کنی، در واقع نفهمیده و درک اش نن رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 130 تاريخ : شنبه 7 مرداد 1396 ساعت: 15:37